خاطرات من و نیلوفر
خاطرات من و نیلوفر
اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست او جانشين همه نداشتنهاست.

روزی که به دنیا آمدم به من آموختن که دوست بداروحال که دوست می دارم به من می گویند که فراموشش کنم ......


 

روزی که الفبای عشق را همچون باران بهاری بر قلب من باریدی دیگر با تمام وجود دیوانه وار تو را دوست می دارم وحال می گویند که فراموشت کنم ....


 

حال که وجودم را با تو آمیخته ام و فکر وذهنم را به تو بخشیده ام ،می گویند تو را فراموش کنم ......


 

حال که غروب غم هایت را و طلوع شادی هایت را به ارمغان آورده ام می گویند که فراموشت کنم ......


 

ولی من می گویم که تورا با تمام وجود ،با تمام هستی دوستت دارم و فراموشت نخواهم کرد .......



mimi & nili - خاطرات من و نیلوفر

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ دو شنبه 30 آبان 1390برچسب:, توسط mimi |
.: Weblog Themes By LoxBlog :.